۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

پا برهنه به اسکار می روم !


تازه ترین گفتگوی مارتین اسکورسیسی در باره آخرین فیلمش شاترآیلند ؛ آینده سینمای مستقل و کارنامه ی حرفه ای او

اگر سینما را به معنای واقعی کلمه دوست و هم نفس خود بدانید ؛ همیشه یک امیدواری پنهان خواهید داشت. این امید در زندگی شما تاثیری شگرف می گذارد.


این جمله از مارتین اسکورسیسی نازنین خودمان است. او مهمترین و تاثیرگذارترین فیلمساز صاحب سبکی است ؛ که سینمای مستقل را در این 20 سال اخیر سرپا نگاه داشته و البته تاوان این کارش را هم پرداخته. دیدگاه او باعث شده تا صاحبان پول و سرمایه در این صنعت همیشه به پروپای او بپیچند .و اسکورسیسی بابت اعمال این پست فطرتی ها حقیقتا دلخون است.


آخرین دست پخت همین بچه پرروها ؛ تعویق اکران آخرین ساخته مارتین اسکورسیسی یعنی فیلم " شاتر آیلند" از دوم اکتبر(9 مهر) به نوزدهم فوریه (30 بهمن) بود. این کار را رئیس پامورانت "برد گری " انجام داد. و ادعا کرد خود اسکورسیسی هم هیچ شکایتی ندارد.


اما حرفهای اسکورسیسی در باره سینما و فیلم آخرش(SHUTTER ISLAND) و هم چنین احساسش در باره اینکه با 66 سال سن سالهای آخر دوران حرفه اش را چطور می گذراند ؛ که از شبکه cbs در هفته دوم اکتبر پخش شد ؛ ثابت کرد؛ که استاد هیچ دل خوشی از این تصمیم پارامونتی ها ندارد . آنچه در ذیل می آید اما ترجمه ی گزیده ی تازه ترین مصاحبه ی مطبوعاتی اوست که هفته ی پیش با نشریه " امپایر" انجام گرفته و در آن او بار دیگر و با صراحت بیشتری بر سران کمپانی های فیلم سازی تاخته است. به گفته خودش او نیازی به اسکار فیلم اش " شاتر آیلند"نداشت. اما مهمترین سئوالش این است که چرا تهیه کننده ها ، اینقدر تعهدات اخلاقی شان نسبت به مردم را دست کم گرفته اند و اینقدر با افکار مردم بازی می کنند .

اول از هرچیز بگذارید با یک سئوال غیر متعارف شروع کنم. آیا در 66 سالگی هنوز همان انگیزه ای را برای ساخت فیلم دارید که در سال 1967 داشتید؟ موقعیکه داشتید "اول من حرف می زنم " اولین فیلم بلند سینمایی تان را می ساختید؟ آن موقع شما 24یا 25 ساله بودید.

آن موقع من یک جوان خام 23 ساله بودم . عاشق سینما بودم . اما خب هیچ چیز هم از آن نمی دانستم. فقط این را میدانستم که باید بنویسم و فیلم بسازم.مادرم آن زمان می گفت تو حاضری برای فیلم ساختن آدم بکشی. به هر حال من بزرگ شدم و این شانس را داشتم که از سینما چیز یاد بگیرم .هرچیزی که بدرد کارم بخورد.آن انگیزه را الان هم دارم اما دیگر خام نیستم .شاید بهتر باشد که بگویم انگیزه ام همان است اما پخته شدم و احساس مسئولیت می کنم .

و این احساس مسئولیت دست شما را باز نمی گذارد که هر سال یا حداقل هر دو یا سه سال یکبار فیلم بسازید؟

من هرگز کارم را تعطیل نمی کنم . تنها تفاوتی که دارم این است که احساس مسئولیتم باعث می شود احساس نیاز به دوچیز در من شدت گیرد. اول احساس نیاز به محترم نگاهداشتن دوستدارانم و دیگری احساس نیاز به یادگیری و دانستن بیشتر و بیشتر. برای همین است که برخلاف عمده ی فیلمسازها و همکارانم ؛ من هنوز فیلم کوتاه و یا فیلم مستند هم می سازم. در این پروژه هاست که گیر های کارم احتمال دارد رفع شوند و باعث شوند من از سینما فاصله نگیرم. بنابر این من تعطیلات کمی دارم حتی اگر چند سال یک دفعه یک اثر سینمایی کلان ارائه دهم. این روش باعث می شود تمرکز را از دست ندهم و پروژه ی نیمه کاره نداشته باشم.

واقعا در طی این دوران حرفه ای تان کار نیمه تمام نداشته اید؟چون ممکن است شما برنامه ریزی تان دقیق بوده باشد اما چون سینما کاری جمعی است ممکن است تغییر اولویت های استودیو یا حوادث پیش بینی نشده شما را از هدفتان دور کند...

...( با خنده) چرا یکبار شده مثل داستان اسکار سال 2002 پس ازآن حادثه تروریستی عجیب که باعث شد بر روال کار تاثیر بگذارد. در آن سال انگار اسکار را از دست من گرفتند و از روی سن پرتم کردند روی صندلی ها و گفتند فقط لبخند بزن... ( با خنده) خب این یک کار نیمه تمام بود.

یعنی خود را لایق ترین فرد برای دریافت اسکار بهترین کارگردانی برای فیم تان " دارودسته و نیویورکی" در مراسم اسکار سال 2002می دانید؟

من درجواب کار نیمه تمام دارید یا نه ؟ این مثال یا بهتر بگویم این خاطره را بیان کردم.این بحث ها قدیمی شده .ما که تماشاگرانمان را و دوستدارانمان را نمی توانیم گول بزنیم. اصلا من مدام حواسم به تماشاکر سینماست . آنها لایق ارزشمند ترین احترام ها هستند. اگر سینما به آنها احترام بگذارد ما نیز محترم می شویم.بلایی که به سر دارودسته ی نیویورکی آمد به دلایل بسیار مهملی مربوط میشد. اکران فیلم بارها عقب افتاد ، با این دلیل که مردم به دلیل واقعه 11 سپتامبر دیگر تحمل خشونت ندارند. در حالی که در آن موقع سریالهای خشن و آشغالی فراوانی از تلویزیون پخش می شد که مخاطب فراوان هم داشت. شانس اسکار دی کاپریو و دانیل دی- لوئیس را از بین بردند.

این گونه برداشت می کنم که شما برای بازیگرانتان و تماشاگران فیلم هایتان بیشتر نگران هستید تا برای کارنامه حرفه ای خودتان ؟

دقیقا همینگونه هست. ما فیلمساز ها تنها هستیم. این بازیگرها و عوامل هستند که ما را یاری می دهند. این را هم بگویم وقتی شما در دنیای سینما چند جایزه می گیرید و فعال و مطرح هستید دیگر به تنها چیزی که فکر می کنید اعتبار است . و یادگیری شیوهایی راستین و اصیل و حقیقی برای از دست ندادن آن اعتبار.

برای همین است که چنین فیلمسازی برای خود هزاران برابر بیشتر از همکاران دیگر احساس مسئولیت می کند. اما استودیو ها هرگز در بند این اخلاقیات و به این شدت نیستند. اصلا به دوران سالهای 1930 برگشته ایم . سالهایی که استودیو ها و مدیران اش بر سینما حکم می راندند. بازیگر ناتوان نقش اول می گرفت و کارگردان بی سواد فیلمهای بزرگ.چرا که تهیه کننده ی منصوب سران کمپانی ها فیلم ها را در حقیقت تولید می کردند.

به نظر می رسد از پارامونتی ها بابت تعویق " شاتر آیلند" دلخورید و این حرفها به روشنی به آنها به ویژه "برد گری " بر می گردد. چرا فیلم در تابستان اکران نشد؟ آیا داستان باید در فصل خاصی اکران شود؟

" شاتر آیلند" فیلم فصلی نیست . داستانی دارد که مردم با قصه اش به سبب داستانهای حقیقی و مشابهش آشنایند. همه می دانند این جزیره کجاست و در آن چه می گذشته . اما " شاتر آیلند" ما ؛خب چیزهای فراوانی دارد که باید با دقت ببینید. از مدیران پارامونت ناراضی نیستم. از این طرز فکر صاحبان پول و سرمایه در صنعت سینما است که بیزارم و یا دلخورم.آنها باید به تماشاگر احترام بگذارند . در ضمن چه کسی گفته مواظب جیبشان نباشند؟ آنها 100 درصد منافع اقتصادی شان را در نظر می گیرند. وقتی اکران یک فیلم که امضای اسکورسیسی را در ابتدا و انتهایش دارد ؛ 4 بار به تعویق می افتد ؛ برای همه شایعه و حرف درست می شود خود من هم به نگرانی می افتم...

ببخشید که به نوعی دوباره تکرار می کنم اما یکی از این نگرانی هایتان که الآن به آن اشاره کردید ،از دست رفتن یک اسکار دیگر نیست ؟

...(با خنده ) من در اسکار امسال پابرهنه شرکت می کنم . با پای برهنه روی فرش قرمز راه می روم برای اینکه فیلمی برای عرضه ندارم. در حقیقت این یک اصطلاح است.وقتی فیلمی نداری دیگر فکری برای اسکار باقی نمی ماند. قبلا گفتم ؛ اسکار همان یکبار کافی است. برای لئوناردو نگرانم و برای بچه های دیگر و عوامل دیگر . قرار نیست آنها یا هر کسی و حتی خود من ، همواره در آثار خوب یا ممتازی کار کنیم. فرصت بهترین بودن در سینما بسیار محدود است و شانس ها اندک .باید به بهترین شیوه از این فرصت ها استفاده کرد و در جاده سعادت گام زد .


http://www.khabaronline.ir/news.aspx?id=23802

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر