۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه


پادشاهان خيابان


مهدي تهراني:اگر دلتان براي «سرپيكو»ي سيدني لومت يا «محله چيني‌ها»ي رومن پولانسكي تنگ شده و بدتان نمي‌آيد فيلمي ببينيد كه كمي حال و هواي «بولت» استيو مك كوئين را داشته باشد « پادشاهان خيابان» با نقش‌آفريني كيانوريوز و فارست ويتاكر مي‌تواند انتخاب بدي نباشد.
درام جنايي پادشاهان خيابان ساخته ديويد آير است (او را با فيلم روز تمرين با بازي دنزل واشنگتن به ياد بياوريد. آير سناريست روز تمرين بود)، بيش از 20 روز است كه اكران سراسري‌اش آغاز شده و فعلا 27 ميليون دلار فروخته.
تماشاگر ايراني پيش از اين هم با نام و كتاب‌هاي جيمز الوري آشنا بوده چرا كه حداقل 6 يا 7 فيلم از نوشته‌هاي او به زبان سينما برگردانده شده‌اند. پادشاهان خيابان هم نوشته اوست با اين تفاوت كه با عنوان نگهبان شب - عنوان اصلي و ابتدايي فيلم – چاپ شده و به فروش رفته است. تريلر 107 دقيقه‌اي پادشاهان خيابان اثري است كه عمدتا جذابيت‌هاي سرگرم‌كننده اجتماعي را با تحرك و قوت نشان مي‌دهد تا در لابه‌لاي آن به مقوله‌هاي انتقادي هم اشاره داشته باشد. آير كه در روز تمرين اين تجربه را به دست آورده سعي مي‌كند فساد موجود در اداره پليس و سيستم قضايي لس‌آنجلس را به چالش بكشاند اما به هر حال آنچه در فيلم جلوه‌گري مي‌كند همانا قضيه سرگرم‌كنندگي ماجراها و اكشن داستان است.
تام لودلو كارآگاه خوشنام و با سابقه‌ پليس آنجلس با مرگ همسرش، دنيا بر سرش هوار شده. بي‌حوصلگي و بي‌تفاوتي بر او غالب شده و حتي چند نكته منفي نيز مي‌رود كه در زندگي‌اش شكل بگيرد. ميل به عدم حضور در محل خدمت از جمله اين نكات است. از طرف ديگر افراد و افسران تحت امر لودلو با تزلزل وي زمينه را براي فعاليت در باندهاي خلافكار مهيا مي‌بينند چرا كه به گفته يكي از آنها به نام ترنس، پليس فاسد بيشتر عمر مي‌كند. لودلو كه كم‌كم به خود آمده متوجه ناهنجاري‌هاي فراواني در كارهاي افرادش مي‌شود؛ ضمن اينكه همان ترنس برايش پرونده‌سازي هم كرده. با كشته‌شدن ترنس در يك درگيري خياباني، تام لودلو با عزم‌ فراوان شروع به بررسي و كاوش مي‌كند تا بتواند هرچه بيشتر دست پليس‌هاي فاسد اداره‌شان را رو كند و در اين راه رئيس‌اش يعني كاپيتان جك واندر، در مساعدت به او از هيچ كوششي فروگذار نمي‌كند.
اين تمام داستان پادشاهان خيابان است؛ فيلمي كه لوكيشن‌هاي خارجي‌اش اگرچه زياد نيست، اما تعقيب و گريز و تزريق سوسپانس در آنها به وفور ديده مي‌شود و اكشن فيلم به هر حال بيش از اصرار آير در نشان‌دادن فضايي واقع‌انگارانه به چشم مي‌آيد. آير كه بيشتر با قلمش توانايي‌هاي شگرف و يا حداقل غيرتكراري را در بازگوكردن وقايع پشت پرده در سيستم قضايي و حداقل در دپارتمان پليس لس‌آنجلس نشان داده، براي بازگرداندن نوشته‌هايش به زبان سينما محتاج ماجراجويي‌هايي هم هست كه البته اگر از دستش هم در نرفته باشد باز هم بايد گفت كه ترسيم فضاي خاكستري وهم‌آلود زير سايه تعقيب و گريز و زير نورهاي فراوان و رنگي تابلوهاي خياباني رنگ باخته است.
كيانو ريوز در فيلم هماني است كه بود و شايد تنها امتياز بي‌خدشه و بدون بحث اين فيلم، همين بازگشت ريوز باشد. او به مانند 30 سالگي‌اش در فيلم سرعت (1994) خلاقانه و با اشتياق كار كرده است و در اين راه شايد حضور ويتاكر در كنارش بسيار مهم باشد؛ بازيگري كه در تعامل با ديگر هنرپيشه‌ها سرآمد است و در بسياري از كارهايش به سبب تسلط بر نقش خود و هم‌چنين كل سناريو، سبب شده نقش‌آفريني ديگر همكارانش هم عالي جلوه‌گري كند.
با همه اين حرف‌ها نبايد دنبال اماها و اگرها در پادشاهان خيابان بود. به خصوص در ديالوگ‌هاي مخفيانه و پر از رمز و راز كاپيتان واندر دوست‌داشتني با تام لودلو كارآگاه سخت‌كوش، كه بيش از سمت فرماندهي مانند پدرخوانده از تام مراقبت مي‌كند. اين ديالوگ، پرسشي را مطرح مي‌كند كه پرسش عام فيلم نام دارد. يعني چرا بعضي‌ها عوضي هستند و چرا تعدادي كله‌خراب؟ و چرا نبايد به اين جماعت كاري داشت و اگر هم كار داشته باشيم بايد بدجوري هزينه بدهيم و به كنگره، و كاخ سفيد جواب پس بدهيم.

http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=53729


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر