۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه

«در دره الاه»


مهدي تهراني:پل هگيس براي تماشاگر ايراني قابل احترام و مورد توجه است.
خلاء او در اين 3 ساله سرانجام چندماه پيش (سپتامبر2007) پر شد و در «دردره‌الاه» به اكران سراسري راه يافت، حالا هم كه ميهمان جشنواره‌ فجر است و اگر طبق معمول كسي شانس نياورده و كپي نامرغوبي از اين فيلم ديده مي‌تواند با فراغ‌بال روي پرده نقره‌اي آخرين كار هگيس را ببيند؛ كارگرداني كه فيلم «تصادف»اش به لحاظ مضمون و محتوا بسياري از تماشاگران سراسر دنيا را فارغ از هرگونه مليت و فرهنگي تحت‌تاثير قرارداد.
«در دره الاه» در كنار چندين فيلم ديگر كه مضمون جنگ را در خود دارند مانند «شيرها براي بره‌ها» ساخته كم رمق «رابرت ردفورد» و «آماده انتشار» كمتر ديده شده «دي‌پالما» و يكي دو فيلم ديگر كه عمدتا بوي سفارشي بودن و تبليغاتي و سياسي‌كاري مي‌دهد؛ كاري متفاوت و اثرپذير وروايتي دراماتيك و تصويري به معناي شاخص دارد.
«در دره الاه» مستقيما به جنگ نمي‌پردازد و فيدبك‌هاي آن را به چالش مي‌كشد، از اين روست كه روايت دراماتيك آن معناگرا جلوه‌گر‌ي مي‌كند نه تنها اينكه گزارشي صرف از رويدادي و رخدادي باشد.
به گفته خودش، او به واكاوي رخدادهايي پرداخته كه پس لرزه‌هاي نابودكننده‌اش هزاران هزار مايل دورتر اصابت كرده و عجيب اينكه با همه عظمت اين پس‌لرزه‌ها، كله‌گنده‌هاي كله‌خراب حاضر به قبول اين پس‌لرز‌ه‌ها و فيدبك‌هاي ويران كننده نيستند.
هگيس براي ساختن اين فيلم مطابق معمول از ژانرهاي متفاوت بهره برده و اتفاقا قواعد ژانر را هم رعايت مي‌كند. قواعدي كه صدالبته آيتم‌هايي از آن جزو تئوري‌هاي خاص خود اوست. او براي آنكه «در دره الاه» حداقل در 2مورد اساسي بي‌كم‌و‌كاست ساخته و پرداخته شود به ظرافت زير ساخت‌ها و ناگزير داستانك‌هايش را پي‌ريزي كرده؛ اما آن موارد يكي؛‌بدست دادن كشش متعارفي براي داستان و روايت تصويري‌اش و ديگري؛ پرهيز از داستان‌سرايي، پرحرفي و به روايتي شعار دادن و شعار زدگي است.
پل هگيس به راستي استاد روايت است. وقتي هنك به دنبال ماجراست و همه براي يافتن حقيقت هيچ تلاشي نمي‌كنند؛ هگيس پيدا شدن حقيقت و كليد معما را در دستان يك شخص قرار نمي‌دهد؛ اين دوربين تلفن همراه «مايك» است كه زبان به حقيقت مي‌گشايد.
تصاوير گرفته شده و محفوظ مانده در آن به هنك مي‌فهماند كه نحوه كشته شدن پسرش چگونه بوده و او حتي پايش به عراق نيز نرسيده جسد تكه تكه شد‌ه و نيم سوخته «مايك» در جايي كه لشگر آنها اردو زده و عقبه آنهاست بالاخره پيدا مي‌شود.
اتفاقي كه بر اثر سهل‌انگاري يا بي‌كفايتي باعث شده يك نظامي جوان چنين سرنوشتي پيدا كند... آنچه هگيس پس از جمع‌آوري تعدادي رويداد واقعي مرتبط با جنگ آمريكا در عراق به دست داده و تنظيم يك سناريوي مهم از واقعيت، توانسته گاهي نشانه‌هايي از فيلم مستند را نيز در «در دره الاه» جلوه‌گري ببخشد، بدون اينكه متهم به شعار زدگي شود.
او از مفهوم فيلم مستند هوشمندانه و هدفمند استفاده مي‌كند تا در روند شكل‌گيري قصه فيلم عناصر داستانش دچار خلل و نقصان نشوند. اينگونه است كه رفتار شناختي «هنك وجوان ديرفيلد» در مواجهه با جسد فرزندشان و‌اكنشي متفاوت با آنچه است كه هر روز در شبكه‌ خبري مي‌توان مشاهده كرد؛ آنها ضجه نمي‌زنند و به سر و صورت نمي‌كوبند.
هگيس غم و اندوه چنين پدر و مادراني را آنقدر وسيع و عميق، باور دارد كه جز باعكس العملي قلبي و بطني و عميق، قابل ارائه نخواهد بود.

http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=45674


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر