۱۳۸۸ تیر ۱۸, پنجشنبه



شواليه‌ها به صف شدند!


مهدي تهراني:حالا كه همه دلخوري‌ها از كن‌هاي 60 و 61 تمام شده، كن 62 از راه مي‌رسد و همه اميد دارند آن روالي كه باعث شد فستيوال فيلم كن- به درستي- اولين و معتبرترين جشنواره فيلم جهان باشد؛ از اين پس با قدرت‌ ادامه يابد.
از اين روست كه عمده منتقدان درجه اول سينما و نويسندگان كار كشته و اهالي سينما و علاقه‌مندان هنر هفتم نسبت به كن 62 احساس خاصي دارند. روندي كه فقط با شروع جشنواره و پايان آن مي‌تواند برگه قضاوت خلق‌الله را نشان دهد و دست بر قضا همه هم اميد دارند كه كن در دوره شصت و دوم سرافراز باشد.
چرا كه اين سرافزازي دست‌كم‌اش دلگرمي عاشقان سينما را به دنبال دارد. آنقدر بالما‌سكه و فرش قرمز و زپرتي و الكي! در سراسر دنيا به رهبري اسكاريون! در حال برگزاري و حتي در حال ولادت است كه حد ندارد. از اين‌‌روست كه سلامت ماندن كن براي شيفتگان هنر هفتم ديگر دارد تبديل به دعاي روزانه مي‌شود. كن امسال به سنت هميشه 20فيلم را در بخش رقابتي- بخش مسابقه- شركت داده كه هم اسامي خاص و متعلق به گردن كلفت‌هاي سينما از 5قاره جهان در آن موجود است و هم اينكه اسامي چند نفري را مي‌توانيم ببينيم كه به هر حال در اين 2 ساله اخير درخشيده‌اند.
در اين بين اگرچه نام در جا زده‌گان هم ديده مي‌شود اما برآيند كلي اين فهرست دلگرم كننده است. هرچند بايد از طايفه نسوان ترسيد چرا كه در كن 62 حضور بانوان بسيار بسيار زياد است. جين كمپيون و بقيه شايد بتوانند دوباره چهره شوند. پدرو آلمادووار، ميشل هانكه، آنگ‌لي، كن لوچ، لارس فون‌تريه و البته كوئنتين تارانتينو هم تاز ه نقس آمده‌اند و بايد ديد كه روز 24مي از قوطي هيئت داوران نام كدام فيلم برتر بيرون خواهد آمد.
«پدرو آلمادووار» در آستانه 60 سالگي؛ سي‌امين فيلمش را رو كرده است. فيلمي كه اگرچه از 18مارس سال‌جاري در كشور خودش اكران شده اما هنوز تب و تابي برنينگيخته؛«Los abrazosrotosl: آغوش‌هاي گسسته» درامي 129دقيقه‌اي است درباره شكست‌ها و از دست دادن‌ها. اتفاقاتي كه هم بر اثر كله خرابي شخص و اشتباهات فردي در زندگي روي مي‌دهد و هم ممكن است حوادث و تقدير مانند تصادف رانندگي در سير زندگي يك فرد شكل بگيرد. پنه لوپه كروز در نقش «لنا» كاراكتري است كه همين مصيبت‌ها سرش آمده و حالا 2 راه ديگر پيش رو ندارد يا اينكه با غم‌هاي گذشته روزگار بگذراند و يا اينكه براي فرداهاي نيامده برنامه ريزي كند...
آلمادووار كه در كارنامه‌اش كسب اسكار(براي فيلمنامه غيراقتباسي«با او حرف بزن»2003) و جوايز ديگر مثل بافتا هم ديده مي‌شود يكي از خوره‌هاي كن است. سابقه او به اواخر دهه 90 برمي‌گردد؛ جايي كه در سال 1999 تا يك قدمي ‌دريافت نخل طلا هم رفت اما دست خالي برگشت. هرچند او در همان سال براي فيلم «همه براي مادر» جايزه بهترين كارگرداني را دريافت كرد. اتفاقي كه 7سال بعد هم تكرار شد و با فيلم «بازگشت» در سال 2006 اگرچه بازهم به نخل طلا نرسيد اما جايزه بهترين فيلمنامه را برد.
آلمادووار اگرچه يك فيلمساز و نويسنده شناخته مي‌شود اما عمده صاحبنظران، توانايي نگارش او را بسيار بيشتر از فيلمسازي‌اش مي‌دانند. ضمن اينكه او به شدت به بازيگران خاصي براي ساخت فيلمش تكيه دارد و انتخاب‌هاي او براي هنرپيشه‌هاي فيلمش از چند نفر بيشتر نمي‌شود.
و در آخر هم اينكه اگر علاقه‌مند به آثار آلمادووار هستيد، بايد تا زمستان امسال صبر كنيد، جايي كه در 20نوامبر اين فيلم در آمريكاي شمالي به اكران مي‌رود.
«آندره‌آ آرنولد» انگليسي فيلمساز زني است كه با «فيش تانك» به كن آمده است. يك درام خانوادگي 124دقيقه‌اي كه به زندگي مادر و دختري مي‌پردازد كه پس از سال‌ها زندگي به ظاهر بي‌دغدغه ناگهان با يك تغيير اساسي روبه‌رو مي‌شوند؛ هنگامي‌كه نامزد جديد مادر از راه مي‌رسد...
«آندره‌آ آرنولد» 48ساله براي خود انگليسي جماعت كمي تا قسمتي شناخته شده است، البته براي قشر منتقدان و نويسندگان بريتانيايي تا مردم عادي. او سابقه بردن اسكار هم دارد آن هم براي فيلم كوتاه «زنبور» در سال 2005.
در كن هم مي‌شود از او سوابقي پيدا كرد، او در سال 2006 براي فيلم «جاده قرمز» نامزد نخل طلا شد كه به آن نرسيد ولي جايزه هيئت داوران براي همين فيلم به او تعلق گرفت.
اما يكي از ريش‌سفيد‌هاي كن 62، «ماركو بلوچيو» 70 ساله است كه حالا براي ششمين بار، پا به فستيوال كن مي‌گذارد آن هم با يك درام تاريخي- عاطفي 128دقيقه‌اي درباره دوچه! همان موسوليني معروف كه بلوچيو اين‌بار قصد ندارد خون و خون‌ريزي راه بيندازد چرا كه داستان فيلم او «وين‌سره»(Vincere) درباره زندگي عاطفي موسوليني با «آيدا دالسر» است و پسري كه زاده مي‌شود.
بلوچيو اگرچه هرگز نخل طلا نبرده (جداي از يك جايزه هيئت داوران سال 2002 براي فيلم «لبخند مادرم») اما 5بار براي كسب نخل طلاي كن كانديدا شده كه اين روند طي سال‌هاي 1980 تا 2002 روي داده است شايد اگر بلوچيو نخل طلا بگيرد برود آن وقت در خانه‌اش بنشيند و بازنشستگي را اعلام نمايد.
اگر فيلم «پيانو» را دوست داشته باشيد آن وقت پيگير كارهاي سينمايي خانم جين كمپيون هم بوده‌ايد.
او كه پس از «پيانو» درصدر كارگردانان سينما قرار گرفته بود و فيلم‌اش هم حسابي تركاند و حتي در همان سال ابتدا نخل طلاي كن را برد و بعد هم اسكار بهترين فيلمنامه را (كمپيون نامزد اسكار بهترين كارگردان هم بود) ديگر آنچنان فيلم دندان‌گيري نساخت و حتي «در برش» (in THE Cut) او در سال 2003 يك آبروريزي تمام عيار نام گرفت. با همه اينها جين كمپيون اين‌بار با فيلم «ستاره درخشان» (Bright Star) به كن آمده است. يك درام عاطفي 2 ساعته درباره عشق 3ساله يك شاعر قرن نوزدهمي به نام جان كيتز و «فاني براون». و اين عشق آنچنان بادوام بود كه تنها مرگ شاعر در 25سالگي باعث بريده‌شدن و قطع‌شدن اين عشق شد.
جين كمپيون فيلمساز 55ساله نيوزلندي در سال‌هاي 1982 و 1989 هم موفقيت‌هايي در كن داشته؛ چرا كه در سال 82، يك نخل طلاي كوچك براي فيلم كوتاهش گرفت و در سال1989 نيز براي فيلم «شيرين» نامزد نخل طلا شده بود. كه همان‌گونه كه ذكر شد بالاخره در سال 93 با «پيانو» صاحب نخل طلا هم شد.
«در اين آغاز»‌ساخته «خاوير جيانولي» 37ساله با عنوان اوريژينال A Lorigine يك درام طولاني 150دقيقه‌اي است كه يك خبر جالب دارد و آن هم بازي «ژرارد دپارديو» معروف در اين فيلم است كه نقش اول را به عهده دارد و ديدار با او پس از مدت‌ها براي علاقه‌مندان به او خوشايند است.
جيانولي در كن بي‌سابقه نيست. او در سال 1998 براي فيلم كوتاه 25دقيقه‌اي‌اش يك نخل طلا برده و 3 سال پيش نيز با فيلم «آوازه‌خوان»‌ باز هم با بازي «دپارديو» در نقش «آلن مورو» شانس جدي دريافت نخل طلاي سال 2006 شد كه البته ناكام ماند. به هر حال او هم فرانسوي است و بايد ديد ميزبان‌نوازي در كار هست يا خير؟
«رنگين كمان سفيد» (عنوان اوريژينال: Das weibe Band) به‌عنوان بيست و دومين كار ميشائيل هانكه، فيلمساز 67ساله آلماني نيز در كن 62 حضور دارد. «هانكه» كه يد طولايي در تلويزيون هم دارد و سال‌ها تلويزيوني‌ساز بوده؛ در «رنگين‌كمان سفيد» به يك «درام جنگي»‌پرداخته، آغاز داستان مربوط به سال1913 است. زماني كه جنگ جهاني اول در شرف آغاز است. در يك مدرسه روستايي در شمال آلمان آن زمان؛ يك سري قواعد و قوانين سختگيرانه‌اي وجود داشت كه اعمال آنها تنها از سوي يك سري اشخاص با خلق‌وخوي فاشيستي! امكان‌پذير است. كار بدآنجا مي‌رسد كه طاقت جوانان به سر مي‌رسد و ديگر تمرد و نافرماني اجتناب‌ناپذير است... هانكه هميشه داستاني طولاني را تعريف مي‌كند، و زمان «رنگين‌كمان سفيد» هم به تبع طولاني است و حدود 145دقيقه.
هانكه يكي از قديمي‌هاي كن است و تاكنون بارها نامزد دريافت نخل‌طلا شده و چندين بار هم جوايز جنبي مانند جايزه‌هاي هيئت داوران را از كن به‌دست آورده است. اما شروع درخشش «هانكه» در كن مربوط به سال1997 است؛ زماني كه براي فيلم «بازي مسخره» شانس جدي دريافت نخل طلا شد. اين نامزدي‌ها در سال2000، 2001 و 2005 هم به ترتيب براي فيلم‌هاي «رمز ناشناخته»، «نوازنده پيانو»‌و «پنهان»‌ به‌دست آمد كه البته ثمري براي هانكه نداشت و او طي اين سال‌ها به همان جايزه‌هاي هيئت داوران قناعت كرده است. شايد امسال او به ركورد خود بيفزايد و فقط نامزدي نخل طلا را به‌دست آورد يا اينكه سنت‌شكني نمايد و نخل طلا را با خود به مونيخ آلمان ببرد.
كارگردان تايواني كه متخصص فيد‌كردن و به‌نابودي‌كشاندن ستاره‌هاي جوان و سربه‌زير هاليوودي است؛ و آخرين دست‌پخت‌اش «كوهستان برو كبك»‌باعث نابودي هيث‌لجر و جك گلينهال شد؛ امسال در كن62 حاضر است با فيلم «Taking Woodstock». آنگ‌لي 55ساله كه پيش از اين در سال 1997 براي فيلم «طوفان يخي» نامزد نخل طلا شده بود حالا مي‌خواهد جبران مافات كند.
او از همه جا جايزه برده، از اسكار تا بافتا و حتي دايناسور پلاستيكي ناكجاآباد. اما بعيد به‌نظر مي‌رسد كن بخواهد روي او سرمايه‌گذاري كند. آقاي عرفاني‌ساز مشرق‌زمين كارش به «برو كبك»‌سازي رسيد و با هالك ادامه داد و هلاكت‌اش به اين 3،2 شكست اخير نزديك است.
بردن نخل طلا البته براي فيلمي با داستان «Taking Woodstock» چندان هم غريب نيست، بلكه كمدي موزيكال 2 ساعته كه داستانش به سال 1969 برمي‌گردد. جايي كه مردي گيج‌و منگ در كنار والدينش يك متل بدتركيب را مي‌گردانند اما با رخ دادن وقايعي همه چيز خوب و آفتابي مي‌شود...
آنگ‌لي، رمان اليوت تايلر را برداشته و با كمك جيمز شاموس يك سناريوي 340 صفحه‌اي نوشته و حاصل آن شده اين فيلم؛ فيلمي كه قصد دارد بگويد هر چيزي به اصل خودش برمي‌گردد، به ويژه انسان‌ها، هميشه نسل‌ها به اجدادشان- به لحاظ ريشه‌ها و سنت‌ها- مي‌رسند.
به هر حال بايد اين فيلم جنگلي را ديد. كل داستان هم لوكيشني پر از دارودرخت و جنگل و بيشه‌زار دارد. داستان يك فستيوال جنگلي به همين نام.
به كن لوچ، عشق كن مي‌گويند و عجب كه هم قافيه همه هستند. كن لوچ فيلمساز 73ساله انگليسي اين بار هم رفته سراغ يك قصه عجيب و غريب. فيلمي به نام «درجست‌وجوي اريك» (Looking for Eric) كه آن اريك هم كسي نيست جز «اريك كانتونا» ي معروف و اسطوره منچستر يونايتد. بامزه اينجاست كه خود كانتونا هم تهيه‌كننده اين فيلم است. لوچ كه در سال 2006 براي فيلم «باد در مرغزارها مي‌و‌زد» برنده نخل طلاي كن شده بود، حضورش در كن به سال 1979 برمي‌گردد كه با فيلم «جك سياه» در كن شركت كرد و برنده جايزه جنبي شد.
پس از آن در سال‌هاي 1981، 1990، 1991، 1993، 1995، 1998، 2000، 2002 و 2006 با فيلم‌هايش در كن يا نامزد نخل طلا بوده يا جوايز جنبي را برده است. در واقع او به جز سال 2006 در سال 2004 هم يك جايزه تقدير براي سال‌ها كار در سينما دريافت كرد. در حقيقت او 8بار شانس جدي دريافت نخل طلا شد كه فقط يك‌بار توانست آن را مال خود كند و بعيد نيست براي اينكه اهالي كن از شر او خلاص شوند يك نخل طلاي كانتونايي به او بدهند. كمدي درام ورزشي او البته كار بامزه‌اي است؛ جايي كه يك فوتباليست فناتيك كارهاي بيرون از مستطيل سبزش نيز جذاب است...
از چين «يي‌لو» نويسنده و كارگردان 44ساله با فيلم «هيجان بهاري» به كن آمده است، او كه سابقه كاري‌اش از سال‌هاي 1994 تاكنون 7 فيلم بوده است؛ با هيجان بهاري كه يك درام اجتماعي 115 دقيقه‌اي است مي‌خواهد در كن 62 بدرخشد. «لو» البته در سال 2006 نيز با فيلم «مكان آفتابي» و در سال 2003 با فيلم «پروانه ارغواني» خوش درخشيد و در اين سال‌ها تا نامزدي دريافت نخل طلا پيش رفت. او كه به نوعي كشف كن هم به حساب مي‌آيد؛ شانس برنده شدن حداقل براي سال‌هاي آتي را دارد.
علي‌الظاهر كن 61 براي «بريلانته مندوزا» كارگردان 49ساله فيليپيني خيلي شگون داشته است. او كه در كن پارسال فيلمش يعني «سربيس» نامزد نخل طلا شده بود امسال هم به كن آمده تا بتواند به موفقيت برسد. درام 100 دقيقه‌اي او يعني «كيناتاي» كه از رمان «آرماندو لائو» اقتباس شده درباره مرد جواني است كه تمام همتش را مصروف اين مهم مي‌كند كه پولي به دست بياورد و با نامزدش پس از مدت‌ها بتواند ازدواج كند. او براي به دست آوردن 2 هزاردلار شغلي را قبول مي‌كند كه به كشته شدن يك زن مي‌انجامد... مندوزا 6 فيلم هم در كارنامه حرفه‌اي‌اش دارد.
نامزد نخل طلاي كن 2002؛ براي فيلم «بي‌حرمتي» (lrreversible)؛ در كن 62؛ با فيلم «بي‌اعتبار» (Enter the void) حضور پيدا كرده است. گاسپارنئو فيلمساز 46ساله آرژانتيني كه درس خوانده فرانسه و مقيم آنجاست به نوعي فرانسوي ساز هم به حساب مي‌آيد. «بي‌اعتبار» كه يك درام معمايي است و در طول 150دقيقه‌اي كه داستانش ادامه پيدا مي‌كند، مي‌كوشد معماها را كشف كند، در ماه آوريل به صورت محدود به نمايش درآمده است. گاسپارئنو در سال‌هاي 1991 و 1998 هم در كن حضور داشته و جوايز جنبي را به دست آورده است.
نماينده ديگري از آسيا در كن 62؛ از كره‌جنوبي مي‌آيد. چان وودپارك 46ساله با فيلم «زندگي شيطان». (عنوان اوريژينال: Bakjwi)؛ درام ترسناك و 133دقيقه‌اي زندگي شيطان، قصه خون‌‌آشامان است. جايي كه يك مرد پس از دريافت كمك‌هاي پزشكي (پس از حادثه‌اي كه برايش رخ داده) تبديل به خون‌آشام شده ناخواسته بايد به اين تغيير روزگار را سپري كند...چان وودپارك هم سابقه كن دارد. او در سال 2003 براي فيلم پسرپير (oldboy) شانس جدي دريافت نخل طلا شد كه البته در گرفتن آن ناكام ماند ولي توانست جايزه‌ بزرگ هيئت داوران كن را براي اين فيلم به دست آورد. او كه عمدتا يك سناريست حرفه‌اي است و عمده فيلم‌هايش را خودش مي‌نويسد براي كن 62 با يك فيلم متفاوت آمده و قصد دارد افتخار سال 2003 را تجديد نمايد.
«عشق و درد» «ايليا سليمان» در سال 2002 بسيار سروصدا كرد. او اين‌بار هم به كن آمده و با يك درام جنگي عاشقانه قصد دارد حال و هواي منطقه زندگي‌اش را به تصوير بكشد. «زماني براي اقامت» يك درام تقريبا مشابه با عشق و درد است. فيلمي كه در سال 2002 شانس جدي دريافت نخل طلا شده بود.
«كوئنتين تارانتينو» هم با «لعنتي‌هاي بي‌آبرو» مي‌خواهد به سومين نامزدي نخل طلاي كن و به تبع آن به دومين نخل طلايش برسد. او در كن 2 سال پيش در بردن نخل طلا براي فيلم «ضربه مرگ» ناكام ماند.
درام اكشن و ماجراجويانه «لعنتي‌هاي بي‌آبرو» قصه 160 دقيقه‌اي است كه در آن به گونه‌اي ديگر به اشغال پاريس در زمان جنگ جهاني دوم پرداخته مي‌شود. داستان مربوط به سپتامبر 1944 است؛ يك ستوان آمريكايي كله خراب اهل تنسي به نام «آلدورين» فرماندهي گروهان ويژه‌اي را به دست مي‌گيرد كه وظيفه‌شان قلع و قمع سربازان آلماني- به روش تارانتينويي- است. آنها هر آلماني را مخفيانه مي‌ربايند يا در كوچه‌هاي تاريك كه گير مي‌اندازند سرمي‌برند و پوست مي‌كنند تا رعب و وحشت بي‌نظيري در دل نازي‌ها مي‌افتد. با لو رفتن گروه است كه مخاطرات زيادي براي هر دو طرف دعوا پيش مي‌آيد...
تارانيتنوي 46ساله كشف خالص، كن است. شايد امسال «لعنتي‌هاي بي‌آبرو» بتواند آبروداري كند.
«جاني تو» فيلمساز 54 ساله هنگ‌كنگي امسال با فيلم «انتخاب» علي‌الظاهر دنباله داستان فيلم قبلي‌اش يعني «انتقام» را كار كرده است. فيلمي كه در كن 2005 نامزد نخل طلا هم شده بود. به هر روي «انتخاب» يك تريلر جنايي با مايه‌هاي اكشن است كه به مدت زمان 108 دقيقه در مارس امسال نيز افتتاحيه داشت و كاري است كمي تا قسمتي خوش ساخت. يك فرانسوي دورگه به هنگ‌كنگ مي‌آيد تا يك مأموريت ويژه انجام دهد. او كه يك قاتل حرفه‌اي است قصد دارد سوژه‌اي را كه در نظر گرفته شده بي‌سر و صدا بكشد و راهش را بگيرد و برود اما براي انجام اين مهم در همان آغاز دچار مشكلات فراواني مي‌شود.«جاني تو» مانند چند فيلمساز ديگر هنگ‌كنگي مدت‌هاست در ژانر اكشن- جنايي كار مي‌كند و حداقل فيلم‌هايشان در بازارهاي چين و ژاپن و كره خوب مي‌فروشد.
فيلم «رخسار» ساخته «مينگ لنگ ساي» اهل مالزي؛ يك كمدي درام سهل و ممتنع است. داستان يك كارگردان تايواني كه براي ساخت فيلم‌اش به پاريس مي‌رود و اتفاقات بامزه‌اي هم براي خودش و هم عوامل توليد فيلم به وجود مي‌آيد. داستاني كه 138 دقيقه زمان دارد. مينگ‌لنگ ساي هم در كن سابقه دارد. او در سال 1998 براي فيلم «آخرين رقص» كه يك درام فانتزي موزيكال بود و همچنين براي درام عاطفي «اينجا ساعت چند است؟» در سال 2001شانس جدي دريافت نخل طلا شده بود.
اگر فيلم‌هاي «لارس فون تريه» فيلمساز 53 ساله دانماركي را دنبال مي‌كنيد؛ شايد با ديدن «ضدمسيح» او جا بخوريد. چرا كه كار اخير او تفاوت‌هاي اساسي با ساخته‌هاي پيشين‌اش دارد. هم به لحاظ فرم و فضا و حتي ديالوگ‌هاي فيلم. درام ترسناك و 104 دقيقه‌اي او درباره يك زوج است كه عشق و ازدواج‌شان به سر مي‌رسد و با قلب شكسته و روح خرد شده قصد جدايي از هم را دارند اما به نظر مي‌رسد اين عشق هنوز زنده است... فون تريه از سال 1984 در كن حضور داشته و شايد از اين حيث ركورددار باشد. او در سن 28 سالگي براي فيلم «قوانين جنايي» براي اولين بار نامزد نخل طلا شد و اين روند بارها و بارها تكرار شد. تا اينكه او براي فيلم (رقصنده در تاريكي) سال 2000 برنده نخل طلا شد.
http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=86099

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر