همه چيز درباره جشنواره ونيز 66
سنتشكنيهاي ونيزي
اگرچه ونيز شصت و ششم مثل ديگر جشنوارههاي قديمي و معتبر كمي تا قسمتي سكهاش از رونق افتاده، اما به اعتبار افتتاحيه فراموشنشدنياش و همچنين حال و هواي خاص ونيز 66 بايد اذعان كرد كه نميتوان به اين جشنواره بياعتنا بود.
در ضمن از مجموع 23 فيلم بخش مسابقه نيز به هر حال اسم چند كلهگنده از يكي دو روز پيش از افتتاحيه نام برده ميشد كه فيلمشان اين بار كار خاص و متفاوتي است و حتما خبرساز خواهند شد؛ روندي كه البته تا روز چهارم و پنجم برگزاري اين جشنواره رخ نداد و عمده توجهات به كارتونهايي بود كه در اين دوره به نمايش درآمدند।سينماي ايران در بخش مسابقه ونيز 66 غايب بود و اين غيبتها بظاهر دارد به يك سنت تبديل ميشود، اما سينماي ايران در بخشهاي جنبي حضوري كمرنگ داشت... .
افتتاحيه ونيز 66 نيز با جنجالها و حاشيههاي فراوان همراه بود؛ ولي اين حاشيهها عمدتا هيچ ربطي به ونيز نداشتند. يك قضيهاي سياسي فرهنگي حتي داشت كار دست اين قديميترين فستيوال فيلم دنيا ميداد. داستان از اين قرار بود كه دولت ايتاليا در بودجه سال جديد براي فرهنگ و هنر سهم ناچيزي در نظر گرفته بود. سيلويو برلوسكوني، نخستوزير ايتاليا آمده و شلاقي 130 ميليون يورو از بودجه بخش فيلم و ديگر امور فرهنگي كاسته است. همين مساله باعث شده بود دستاندركاران سينماي ايتاليا جلوي پارلمان اين كشور تجمع كنند تا اعتراض خود را علني كرده باشند. اين اتفاق دقيقا وقتي روي داد كه چيزي حدود يك هفته به شروع ونيز 66 مانده بود. از سوي ديگر، فيلم افتتاحيه نيز به نوعي به برلوسكوني مربوط ميشد، چراكه «باريا» فيلم افتتاحيه ونيز 66، آخرين ساخته جوزپه تورناتوره فيلمساز 53 ساله و اسكار برده ايتاليايي (سينما پاراديزو را از او به ياد بياوريد، محصول 1988) تهيهكنندهاش همين دستگاه و تشكيلات آقاي برلوسكوني است. فيلمي كه 30 ميليون دلار براي تهيه و ساختش هزينه و باعث شد باريا پرهزينهترين فيلم تاريخ سينماي ايتاليا نام بگيرد، البته باريا يكي دو تا سنتشكني ديگر هم كرد. مثلا همين بحث اكرانش در افتتاحيه ونيز 66 مورد خاص و حتي عجيبي بود، چراكه سالهاي آزگار بود كه در اين جشنواره ايتاليايي به سبب نابسامان بودن اوضاع سينماي ايتاليا هيچ فيلمي از ايتاليا به عنوان فيلم افتتاحيه انتخاب نشده بود. مورد ديگر به ساخت و ساز باريا برميگشت.
از سوي تورناتوره بارها عنوان شده بود كه باريا شخصيترين فيلم او خواهد بود. او در اين فيلم از 200 بازيگر استفاده كرد و در نهايت 2 ورسيون براي اكران در نظر گرفت. يك نسخه به زبان سيسيلي براي اكران جهاني فيلم و نسخه ديگر به زبان ايتاليايي براي نمايش در خود ايتاليا.
نمايش باريا اما با حرف و حديث هم همراه بود. اگرچه عمده منتقدان فيلم را پسنديدند و آن را صاحب امضاي تورناتوره دانستند. داستان باريا به نوعي داراي يك بستر اجتماعي و تاريخي است كه سرشار از لحظات كميك هم هست. دهكده باريا، در فيلم محل اصلي وقوع ماجراهاست و فاميل و خانوادهاي را ميبينيم كه تقريبا 3 نسل از زندگيشان روايت ميشود، يعني از حدود سالهاي 1940 تا اواخر سالهاي 1970.
در بخش مسابقه اما آنچنان كه برخي منتظر كارهاي عالي از تعدادي از فيلمسازان بودند، نتيجهاي در خور نداشت. اگرچه همگان اگر رودربايستي را كنار ميگذاشتند، بايد عنوان ميكردند در ونيز 66 عمدتا كارگردان بينالمللي و سرشناس حضور ندارد. حتي حضور اليور استون و استيون سودربرگ را بايد با احتياط به كار برد، چراكه اين 2 نفر آثارشان در بخش مسابقه نمايش داده نميشود و براي هر جشنوارهاي آنچه كه اعتبار ميآورد حضور فيلمهاي مهم از فيلمسازان مهمتر در بخش مسابقه است.
اگر بيانصافي هم نكنيم بايد اذعان كنيم به هر حال از نامهايي مانند ورنر هرتسوگ و تورناتوره كه نميتوانيم بگذريم و هر 2 تاي اينها در بخش مسابقه حضور دارند. تورناتوره با باريا و ورنر هرتسوگ با فيلم «سرباز بد.» در كنار اينها اما مايكل مور جنجالي نيز در بخش مسابقه حضور دارد با فيلم كاپيتاليسم؛ يك ماجراي عاشقانه، اما ديگر نامها و فيلمها در بخش مسابقه از اين قرار بودند:
شاهزاده اشكها (يون فان از هنگكنگ)، تتسو مرد گلولهاي (شينيا تسوكاموتو از ژاپن)، زندگي در دوران جنگ (تاد سولوندز از آمريكا)، بقاي مردگان (جورج رومرو از آمريكا)، 36 نما از قله سنلو (ژاك ريوت از فرانسه)، روياي بزرگ (ميكله پلد چيدو از ايتاليا)، زنان بدون مردان (شيرين نشاط از آلمان)، مسافر (احمد ماهر از مصر)، بين 2 دنيا (ويموكتي جاياسوندارا از سريلانكا)، جاده (جان هيلكات از آمريكا)، اربابان (جسيكا هوشنر از اتريش)، مرد تنها (تام فورد از آمريكا)، آقاي هيچ كس (ژاكو ون دورمل از فرانسه)، ماده سفيد (كلردنس از فرانسه)، فضاي سفيد (فرانچسكا كومنچيني از ايتاليا)، آزار (پاتريس شرو از فرانسه)، تصادف (چينگپو سويي از چين و هنگكنگ)، اورالادوپيا (جوزپه كاپاتوندي از ايتاليا) و آشپزخانه روح (فاتح آلكين از آلمان).
با نگاهي به فهرست بالا آنچه در درجه اول به چشم ميآيد، وزن كم فيلمسازان است. هرچند عمدتا در ونيز شير طلايي را هميشه و همواره به كلهگندهها ندادهاند، اما امسال به هر حال در كنار 5 يا 6 اسم حدود 17 يا 18 كارگردان گمنام و كمترآشنا در بخش مسابقه قابل شناسايي است كه به هر روي تا پايان امشب 21 شهريور (12 سپتامبر) نام يك نفر و يك فيلم براي بردن شير طلايي از جزيره ليدو اعلام ميشود. شايد اعمال نفوذ هم كارساز باشد و شايد تعداد محدود فيلمهايي كه در اين 3 روز مانده تا پايان ونيز 66 هنوز پخش نشدهاند آنقدر خوب باشند كه برنده بيهيچ حرف و حديثي انتخاب شود. رئيس هيات داوران اين دوره نيز البته خودش يك پا ونيزي است و سابقه 2 بار تصاحب شير طلايي را دارد. 2 شيري كه طي 4 دوره اخير به دست آورده و او كسي نيست جز همان آنگلي تايواني. اصلا به روايتي هيات داوران ونيز 66 يك جورايي از فيلمها و كارگردانهاي بخش مسابقه سرتر هستند. در كنار آنگ لي به عنوان رئيس هيات داوران بخش مسابقه شصت و ششمين جشنواره فيلم ونيز، ليليانا كاواني قرار دارد كه چهرهاي مورد احترام است. جودانته، ساندرين پوناره، آنوراگ كاشياب و لوچيانو ليگابو نيز از ديگر اعضاي هيات 5 نفره داوري هستند. ضمن اين كه ميدانيد هيات داوران تنها به انتخاب بهترين فيلم بخش مسابقه و اهداي شير طلايي اقدام نميكند و اهدا يا انتخاب برندگان جام دلپي براي بهترين بازيگر زن و مرد و همچنين انتخاب برنده شير نقرهاي براي بهترين كارگردان و دست آخر اهداي جايزه ويژه هيات داوران از ديگر وظايف آنهاست.
در كنار ديگر سنتشكنيهاي ونيز 66، حضور فيلمهايي در بخش خارج از مسابقه است كه كارگردانش خود يكي از اعضاي هيات داوري است. جودانته آمريكايي كه در هيات داوران بخش مسابقه قرار دارد فيلمش با عنوان حفره در اين بخش غير رقابتي قرار دارد. از ديگر فيلمهاي اين بخش «خبرچين» آخرين ساخته استيون سودربرگ مشتاقان بسياري براي تماشا داشت كه با نمايش فيلم در روز چهارم جشنواره مشخص شد اين اشتياق بيدليل هم نبوده است. فيلم جنايي و به تعبيري كمدي درام خبرچين، سراسر از تعليق و انگارههاي سوسپانسي ديرگذر است.
مانند هميشه سودربرگ داستاني سرراست را روايت نميكند. فيلم درباره نفوذ تعدادي از ماموران دولتي است به حلقهاي از افراد شناخته شده كه هيچ كس نميداند در آنجا بغل دستياش كيست و چهكار ميكند؟...
جالب اينجاست كه بلافاصله پس از پايان ونيز 66 در 12 سپتامبر، خبرچين در 18 سپتامبر به اكران سراسري راه مييابد.
يك بخش جنبي ديگر نيز در ونيز 66 در حال انجام است كه فيلم «جنوب مرز» اليور استون در اين بخش به نمايش در آمده است و عمده منتقدان، فيلم را اثري متوسط ناميدهاند؛ هر چند اين فيلم اثري مستند است و تمام شخصيتها به جاي خودشان بازي كردهاند.
اما يك اتفاق عجيب ديگر در ونيز 66 كه به نوعي جشنواره سنتشكن ناميده شده برگزاري مراسم تقدير از بهترين انيميشن سال است. بخشي كه تازه به ونيز اضافه شده و در آن قرار شده براي سال اول كه همين ونيز 66 باشد «داستان اسباببازي 1 و 2» به صورت سهبعدي نمايش داده شود و از جان سرتر، كارگردان آن يك تقدير بسيار ويژه هم به عمل بيايد.
در حقيقت ميشود اينطور برداشت كرد كه اين بخش يك نوع معرفي و اطلاعرساني براي دورههاي بعدي است و همچنين ميتواند افتتاحيه را گرمتر كند. قرار است براي اين دوره فيلمهايي به عنوان بهترين سهبعديها مورد بررسي قرار گيرند كه زمان مشخص توليد و اكران (سپتامبر 2008 تا آگوست 2009) داشته باشند.
آنچه بدان اشاره شد البته بخشهاي مختلف ونيز 66 بودند كه تا روز چهارم طبق برنامه نمايش آنها انجام گرفت و تعدادي از بخشها نيز از روز پنجم در دستور كار پخش قرار گرفتند؛ چنانچه تعدادي از فيلمهاي ايتاليايي براي تقويت بنيه سينماي اين كشور در بخش موج نوي سينماي ايتاليا از اواسط فستيوال نمايش داده شدند و در واقع اين بخشها عليرغم ناشناس بودن فيلمها و كارگردانهايش بسيار شلوغ هم هستند؛ چرا كه 5 فيلم در بخش فيلمهاي نيمه شب؛ 23 فيلم در بخشي با عنوان افقها، 9 فيلم در همان بخش مربوط به موج نوي سينماي ايتاليا، 10 فيلم در بخش رويدادهاي افقها و همچنين 2 فيلم سه بعدي انيميشن داستان اسباب بازي 1 و 2 را نيز به اين فهرست اضافه كنيد كه با احتساب فيلمهاي بخشهاي مسابقه و خارج مسابقه تعداد فيلمها از يكصد و سي هم ميگذرد و از اين تعداد 71 فيلم اولين اكرانشان را جشن ميگيرند.
درباره مراسم تقديرها نيز اگرچه اين ديگر سنت فستيوالهاي معتبر شده كه به اين امر بپردازند، اما در ونيز 66 باز هم يك سنت شكني به لحاظ تقدير ديده ميشود و آن همانا تقدير از استالونه است. اگرچه او يك سوپراستار است، اما پيش از اين در ونيز عمدتا از فيلمسازان صاحب سبك و در قيد حيات تقدير ميشد و همچنين از يك كارگردان فقيد و البته جريانساز.
امسال اگرچه تقدير از جان لسدتر به عنوان كارگردان انيميشن بسيار بجا بود، اما استالونه عمدتا بازيگر است تا يك فيلمساز صاحب سبك. همچنين نمايش آثار كوروساواي فقيد و جاودانه نيز كام ونيز 66 را براي تماشاگران در اين بخش بسيار شيرين كرد و عمدتا اين بخش يكي از پر تماشاگرترين قسمتهاي جنبي ونيز به شمار ميآيد. به هر روي، شير طلايي ونيز 66 امروز صاحبش را خواهد شناخت. همچنين برندگان شيرهاي نقرهاي نيز به صاحبانشان خواهند رسيد و ونيز 66 هم به تاريخ ميپيوندد؛ اما آنچه بيش از هر چيز درباره اين فستيوال و اين دورهاش قابل يادآوري است، سنتشكنيهاي كلان آن است. روندي كه يا باعث خواهد شد اين جشنواره قديمي و خوشنام به روزهاي خوبش برگردد يا اين كه سر و صداي زياد اين دوره و شلوغ كاريهايش كار دست برگزاركنندگان ونيز خواهد داد. حضور فيلمهاي خوب از فيلمسازان مهم در عرصه سينما، مهمترين وجه براي برگزاري يك فستيوال فيلم است.
حال چه ونيز باشد چه كن يا فستيوالهاي ديگر، ونيز 66 از وجود بسياري از فيلمهاي خوب و كارگردانان سرشناس و مهم واقعا خالي بود، روندي كه به ضررش تمام شد।
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر