۱۳۸۸ تیر ۱۸, پنجشنبه

«بعد از خواندن بسوزان» (خوندي، بسوزونش)

قواعد ژانر براي آنها مفهوم ندارد


مهدي تهراني:اگرچه قرار نيست همه فيلم‌هاي برادران كوئن تمام و كمال مورد توجه علاقه‌مندانشان باشند اما گريزي نيست از اعتراف به اينكه در خشكسالي چند ساله اخير هاليوود، حداقل اين 2برادر جور خيلي‌ها را كشيده‌اند و سينما را به مفهوم واقعي كلمه‌اش سرپا نگه‌داشته‌اند.
«بعد از خواندن بسوزان» (خوندي، بسوزونش) اگرچه ابتدا به ساكن ممكن است توي ذوق بزند اما 2نكته بلافاصله بعد از گذشت 10دقيقه ابتدايي فيلم حسابي توي چشم مي‌آيد: اولي همان طنز مستتر و گاهي هتاك تمامي فيلم‌هاي كوئن‌ها و دومي ارائه بازي‌هاي خوب و متفاوت با كاراكترهايي كه از هنرپيشه‌هاي آشنايمان در اين فيلم مي‌بينيم. اين روند شايد در تمامي كارهاي كوئن‌ها نباشد.
برادران كوئن از آن دسته فيلمسازاني هستند كه به غايت به تماشاگرانشان احترام مي‌گذارند، اما اهل باج دادن و مثلا اينكه يك سكانس معرفي بگذارند، نيستند. «بزرگ كردن آريزونا» را به ياد بياوريد يا حتي «قساوت غير قابل تحمل» و يا كار كمتر استقبال شده‌شان يعني « قاتلين پيرزن». فارگو با كمي تفاوت البته به معرفي كاراكتر «مك دور ماند» مي‌پردازد، اما مثلا در «لبوفسكي بزرگ» يا حتي «وكيل‌ هادتساكر» بايد با فيلم همراه شوي تا خلق‌الله را بشناسي.
با همين همراه شدن است كه تفاوت بازي كاراكترها (به سبب نوع بازي گرفتن كارگردان از آنها) توي چشم مي‌آيد و دريافت اين مهم چقدر مي‌تواند براي علاقه‌مندان به سينماي كوئن‌ها لذت بخش باشد. مثلا در «بعد از خواندن بسوزان» با يك آناليزور سازمان سيا طرف هستيم كه آنچه از رفتارهايش دريافت مي‌كنيم اصلا با ساير كاراكترهاي مشابه جور در نمي‌آيد. به هر حال مثلا هنرپيشه‌اي در نقش يك بازيكن فوتبال آمريكايي در هر فيلمي با هر داستاني قطعا لباس بازي مي‌پوشد و در صحنه تمرين يا بازي، مقررات اجرا مي‌شود و نمي‌آيند توپ بسكتبال را به آنها بدهند با اين ترفند كه بله ما فيلمي متفاوت ساختيم. اما كوئن‌ها اهل اين حرف‌ها نيستند. آزبورن كاكس(با بازي هيستريك و البته پر انرژي جان مايكوويچ) در نقش تحليلگر سيا؛ چند تا سوتي داده كه هم مي‌خواهد و هم نمي‌خواهد آنها را برطرف كند.
كار به آنجايي مي‌رسد كه سر و كله 2، 3 نفر پيدا مي‌شود كه از اين سوتي‌ها خبردار مي‌شوند. ورود آنها به خلوت كاري آزبورن كاكس البته بي‌خطر نيست؛ چرا كه معروف است. او مي‌تواند با 2انگشت فقط يكي از دستانش كله طرف مقابل را بپراند. با اين حال حق‌السكوت گرفتن براي كله خراب‌هايي چون «ليندا ليزك» و «چاد فلهايمر» آنقدر جذابيت دارد كه اين دو (به ترتيب با بازي فرانسيس مك دورماند و براد‌پيت) تن به خطر بدهند و بخواهند آزبورن را تيغ بزنند. از ديگر سو، سر و كله يكي 2 نفر ديگر هم پيدا مي‌شود كه به ماجرا ربط پيدا مي‌كنند و در راس آنها «هري فارر» قرار دارد. كله خرابي به ظاهر شيك‌ پوش اما هوس‌باز و بددهن كه در قانون خود‌ساخته زندگي‌اش؛ حمل اسلحه مانند داشتن آدامس در جيب بغلي است. مجموع تمام اين كاراكترها و ربط آنها به داستان آزبورن كاكس اگرچه به همان دعوا سر لحاف ملانصرالدين شباهت دارد؛ اما داستان بي‌كم و كاست و قابلي است.

بازي‌هاي متفاوت

برادپيت در نقش خودش تفاوت‌هاي آشكاري با ديگر شمايلش نشان مي‌دهد. آب زير كاه بودن او با فيزيك حركتي و خاص‌‌اش و حتي طرز بيانش از او معجوني ساخته كه گويي براي اولين‌بار بازيگري به نام براد‌پيت را مي‌بينيم كه دارد غوغا مي‌كند. اين روند به گونه‌اي كمتر براي «جورج كلوني» هم وجود دارد. او در نقش «هري» (كسي كه متخصص در هر گونه ايجاد ناهنجاري است) اگرچه عقلي ندارد اما در لحظاتي از فيلم خودش را يك داناي كل حساب مي‌كند و همين تيپيكال بودنش به قوت طنز مستتر در اين فيلم همانند ديگر آثار كوئن‌ها كمك مي‌كند( اي برادر كجايي را به ياد بياوريد).

شوخي با مك‌كارتيسم

«بعد از خواندن بسوزان» با همه اين تعاريف اما آنچنان كه بايد مانند «جايي براي پيرمردها نيست» يكدست نيست ( اصلا و شايد فيلمي مانند جايي براي پيرمردها نيست ديگر ساخته مي‌شود؟) «بعد از خواندن بسوزان» بيشتر به يك «كمدي دلهره‌آور» شبيه است و كوئن‌ها كه استاد شكستن قواعد ژانرها هستند از دل داستاني كه مي‌توانند بار سياسي و مربوط به دوران مك كارتيسم داشته باشد و حتي كاراكترهاي اصلي‌اش ماموران سيا هستند؛ يك تريلر كميك با لحظه‌هاي وهم‌انگيز و پر از دلهره و البته با نمك از كار در مي‌آورند.
اينچنين است كه عمده كاراكترهاي اصلي و فرعي را دچار سردرگمي و بلاهت ذاتي مي‌بينيم كه اين بلاهت وقتي مي‌خواهد اسباب زرنگي باشد بدجوري سيستم را به هم مي‌ريزد. برادپيت و فرانسيس مك دورماند جان مالكوويچ را دوره مي‌كنند تا به حق‌السكوت برسند؛ از آن طرف كارمندان سيا و رئيس‌شان مدام از طراحي و رهبري عمليات‌هاي منطقي صحبت مي‌كنند تا اينكه سر و كله هري يا همان جورج كلوني پيدا مي‌شود كه آنچه داستان تاكنون طي كرده را به هم بريزد. كوئن‌ها از اين آشفتگي در داستان‌ها اين قصد و منظور را دارند كه جامعه آمريكايي غرق در شلوغي و بي‌نظمي به تصوير بكشند و بارها و بارها (حداقل از 1996 و بعد از فارگو اين تز را اعلام كرده‌اند) اين خط سير را در فيلم‌هايشان نشان داد‌ه‌اند اما در مورد «بعد از خواندن بسوزان» يك نكته مهم بي‌جواب مي‌ماند و آن هم فيلم ساخته كارگردان و تفاوتش با فيلم ساخته بازيگران است.

دين سينما به كوئن‌ها

كوئن‌ها در اكثر فيلم‌هايشان؛ يكي 2 جين ستاره يا سوپراستار ندارند و اگر هم دارند يكي 2نفر هستند چرا كه بازيگر محور نيستند. اما در اين فيلم؛ سوپراستارها در موارد بسياري باعث جلو رفتن (نمي‌خواهم بگويم نجات فيلم داستان) مي‌شوند؛ روندي كه در ديگر آثار آنها به ندرت مي‌توانيم رگه‌هايي از آن را بيابيم. با همه اينها؛ سينماي هاليوودي به كوئن‌ها مديون است. آنها ساختار شكني مي‌كنند و براي روايت داستانشان هرگز به پلان‌هاي منفور و مهجور متوسل نمي‌شوند.تفاوت آنها در همين ساختارشكني از نوع كوئن‌ها است. قواعد ژانر براي آنها مفهوم ندارد؛ چرا كه قصد و نيت آنها براي فيلمسازي، ساخت يك اثر مجلل نيست. آنها سينما را اگرچه نيافريدند؛ اما ذات اصلي و معنا و مفهوم حقيقي هنر هفتم را احيا كردند و داستان‌هايشان با همه بالا و پايين‌ها جذابيت ديدن دارد. فقط تصور كنيد با قهرمان اصلي داستان بعد از خواندن بسوزان، اگر كارگرداني ديگر مي‌خواست اين فيلم را بسازد ممكن بود نتيجه چه از كار درآيد.
حتي شايد اين داستان به گونه‌اي تبديل به يك تريلر جنايي و پليسي مي‌شد؛ داستاني كه درباره يك آناليزور سازمان سيا است كه قصد دارد خاطراتش را روي كاغذ بياورد و تبديل به CD كند و البته هنوز در اين راستا تصميم قطعي‌اش را نگرفته است. به هر حال او شروع به كار مي‌كند و در همين گير و دار همسرش كه قصد دارد از او جدا شود متوجه اين فايل‌ها مي‌شود. آشنايي او با يك آدم عوضي و پيدا شدن سر و كله 2 نفر كه آنها هم از ماجراي فايل‌ها مطلع هستند و قصد اخاذي از مامور سيا را دارند، داستان را به پيش مي‌برد... همين چند خط مي‌توانست حداقل 2 تا جنازه را در نيم ساعت اول فيلم روي دست كوئن‌ها بگذارد؛ اما تفاوت آنها با ديگران در اين است كه از اين داستان يك تريلر كميك آن هم با انبوهي سيناپس تحويل تماشاگر مي‌دهند. اينها همه نشان دهنده دين سينما به برادران كوئن است. خلاقيت كوئن‌ها هنوز سينما را مي‌تواند براي علاقه‌مندان به فيلم‌هاي آنها هنري ناب جلوه‌گر كند و آيا همين بس نيست؟
http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=69340

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر