۱۳۸۸ تیر ۱۸, پنجشنبه

خداحافظ ستاره چشم آبي


مهدی تهرانی:وقتي سيدني پولاك 26مي امسال درگذشت، همه از خالي شدن چنته سينما از غول‌هاي كلاسيك‌اش نوشتيم و اظهار اميدواري كرديم كه يكي، دو نفر باقيمانده از اين گروه ساق و سالم باقي بمانند.
اما 3 ماه گذشت و «پل نيومن» افسانه‌اي هم درگذشت. حالا همه‌مان هرچه به حافظه‌مان فشار مي‌آوريم، نام غولي به ذهنمان نمي‌رسد كه هنوز باقي مانده باشد و طبيعتا ديگر اظهار اميدواري هم وجود ندارد و اين چقدر نااميدكننده و دلسردكننده به نظر مي‌رسد. پل نيومن 5مهر (26 سپتامبر) در حالي‌كه «جوآن وودوارد» گريان كنارش نشسته بود براثر سرطان درگذشت.
كارنامه هنري و شخصيت اجتماعي او آنقدر شفاف و گوياست كه حتي نوجوانان علاقه‌مند به سينما نيز شيفته او بودند چه برسد به بقيه كه با كارهاي دهه 60 او جان مي‌گرفتند و هم‌سن و سالان ما كه كارهاي دهه هفتادي و اواخر دهه 60 او برايمان حكم كيميا را داشت. نسلي كه بعد از «بوچ كاسيدي و سندنس‌كيد» در 1968 و چند سال بعد با «نيش» (1973)- هر دو به كارگرداني جورج روي‌هيل- به او عشق ورزيدند حالا ماتم زده‌اند و رابرت ردفوردي برايمان باقي مانده كه به‌رغم تمام ويژگي‌هاي ممتاز‌ و كاراكتر نجيب‌اش قابل مقايسه با «نيومن» و ديگر غول‌هاي از دست رفته سينماي كلاسيك نيست.
نسل ما اگرچه فروغ «پل نيومن» را با همان «بوچ كاسيدي و سندنس‌كيد» و سپس «نيش» درك كرد اما اين شانس را داشت كه حداقل، «گربه‌روي شيرواني داغ» و « بيلياردباز» را روي پرده و با دوبله خوب تماشا كند.
«تابستان گرم و طولاني» و «تيرانداز چپ‌دست» به همراه «هاد» اگرچه نيز توفيق ديدنشان بعدها روي وي‌اچ‌اس دست داد اما هرچه باشد و هرچقدر دير، شيفتگي‌مان را بيشتر كرد و عجيب داستاني است كه كارهاي او را برعكس ديديم؛ در حقيقت آثار دوره اوج او را وقتي ديديم كه با كارهاي دهه هفتادي‌اش آشنا شده بوديم. كدام بازيگري را سراغ داريد كه اين همه در اوج مانده باشد كه يكي ، دو نسل را حتي به صورت ديدار آثار (به‌گونه‌اي وارونه) به دنبال خود بكشاند و آنها را مجذوب و شيفته بازيگري‌اش كند.
حتي اگر نوجواني با «رنگ پول» او شروع به شناختن «پل نيومن» كرده باشد باز هم علاقه‌مند خوش‌شانسي است‌ يا حتي كسي كه او را در آخرين بازي ماندگارش در كهنسالي و دردمندي، ديده و شناخته و شيفته‌اش شده باشد، باز هم آدم خوش‌شانسي به حساب مي‌آيد؛ ديدن پل نيومن در 77‌سالگي‌اش در «جاده پردپشن»، ديدن همان سكانس «سردابه كليساي اسكاتيش» و ديالوگ موثر او با تام‌هنكس و درخشش چشمان آبي تيله‌رنگ او در سرداب و بيان موثرترين جمله‌اش: « مايكل چشمانت را بازكن...» كافي است، تا يك فوج شيفته او شوند.
او به‌رغم اينكه جوايز اسكار و كن را برد و در مجموع نزديك به يكصد بار كانديداي دريافت جوايز سينمايي از جشنواره‌ها و فستيوال‌هاي مختلف سينمايي شد كه حدود دوسوم آنها را برنده شد، اما از جهاتي در زندگي اجتماعي و خانوادگي‌اش شايد موفق‌تر هم بود. اين ديگر يكي از ويژگي‌هاي منحصر به فرد او بود چرا كه بسياري از اسطوره‌هاي سينماي كلاسيك از حاشيه‌هاي جمع‌نشدني برخوردار بودند. او دوبار ازدواج كرد. «جكي ويت» 9 سال با او زندگي كرد و آنها صاحب 3 فرزند شدند اما نيومن پس از جدايي، با «جوآن وود وارد» در 1958 ازدواج كرد كه ازدواجي سمبليك به لحاظ استمرار و عشق حقيقي در هاليوود به شمار مي‌آيد. آن دو، 50 سال تمام در كنار هم بودند و 3‌فرزند حاصل اين ازدواج بود.
ديگر اينكه همكاران پل‌نيومن بعد از مرگ او همگي جملاتي را برزبان راندند كه به قول رابرت ردفورد تنها براي اسطوره و افسانه‌اي چون پل‌نيومن از منتهاي قلب يك انسان مي‌تواند تراوش شود. به‌زعم او: «پل‌، نماد سينماي كلاسيك و نماد سينماي سالم و پرورنده قلب و ذهن است، حالا كه او رفته بايد سينما را خالي از اصلي‌ترين ستون‌هايش حس كرد.‌»
http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=68886

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر